تبلیغات
جستجو
پیوندهای روزانه
لینک دوستان
امکانات جانبی
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 1832
بازدید هفته : 3786
بازدید ماه : 4723
بازدید کل : 45245
تعداد مطالب : 3087
تعداد نظرات : 157
تعداد آنلاین : 1
ضرب المثل خود کرده را تدبیر نیست
داستان ضرب المثل:
روزی بود، روزگاری بود. آسیابان مهربانی بود که توی آسیاب خودش گندم دیگران را آرد می کرد و کاری به کار مردم نداشت.
روزی، ناگهان در آسیاب باز شد و غولی وارد آسیاب شد. غولی بزرگ و پشمالو. غولی که آسیابان نمی دانست برای چه از آسیاب او سر در آورده است.
آسیابان تا غول را دید، ترسید اما خودش را نباخت و از غول پرسید: «تو کی هستی؟» غول در جواب گفت: «تو کی هستی؟»
آسیابان گفت: «من خودم هستم.»
غول گفت: « من هم خودم هستم.»
آسیابان هر چه می گفت، غول هم حرف او را دوباره تکرار می کرد. علاوه بر این، آسیابان هر کاری می کرد، غول هم همان کار را می کرد. مدتی آسیابان با غول حرف زد، اما هیچ چیز از حرف ها و کارهای او نفهمید.
آسیابان به دردسر افتاده بود و نمی دانست چه بکند. یک بار که از کارهای تقلیدی غول خیلی عصبانی شده بود، به او گفت: «می روی یا بکشمت.»
غول هم رو به آسیابان کرد و گفت: «می روی یا بکشمت.»
آسیابان این بار از غول خیلی ترسید. این را فهمید که به راحتی نمی تواند غول را از آسیابش بیرون کند. چاره ای جز فرار نداشت.
در یک فرصت خوب، با عجله از آسیاب خارج شد. از آسیاب که بیرون آمد، گوشه ی دنجی نشست و نفس راحتی کشید. خیلی فکر کرد که چه باید بکند و چگونه خودش را از شر غول نجات بدهد، اما فکرش به جایی نرسید. عاقبت تصمیم گرفت به دیدن مرد دانا و آگاهی که توی روستا بود برود و تمام ماجرا را برای او تعریف کند.
آسیابان از جا بلند شد و به دیدن مرد دانا رفت.
مرد دانا فکری کرد و به آسیابان گفت: «پس می خواهی هر طور شده از شر غول خلاص بشوی و به کار آرد کردن گندم ها بپردازی. این که کاری ندارد جواب های، هوی است به آسیاب برو و کارهایی را که می گویم انجام بده؛ مطمئن باش از دست غول خلاص می شوی.»
حرف های مرد دانا که تمام شد، آسیابان بدون ترس و ناامیدی به آسیاب خودش برگشت به پیشنهاد مرد دانا، هنگام برگشتن به آسیاب، دو کاسه در دستش بود در آسیاب را با پا باز کرد و با صدای بلند به غول سلام کرد. غول هم گفت: «سلام.»
آسیابان توی یکی از کاسه ها نفت ریخته بود و توی آن یکی آب. آسیابان جایی ایستاد که نزدیک غول باشد و او تمام کارهایشان را ببیند او کاسه ی نفت را روی زمین گذاشت، کاسه ی آب را روی سر خودش ریخت و به لباس خودش کبریت کشید. غول هم همین کارها را کرد او نفت را روی سرش ریخت، کبریت را روشن کرد و شعله ی کبریت را به بدنش نزدیک کرد غول یک باره آتش گرفت. فریادش بلند شد و با عجله به طرف رودخانه دوید.
اما تا به رودخانه برسد، کلی از موهایش و چند جای بدنش سوخته بود غول خودش را داخل آب انداخت و آتش بدنش را خاموش کرد و سلانه سلانه، در حالی که از درد ناله می کرد، پیش غول های دیگری که با آن ها زندگی می کرد رفت.
غول های دیگر دور و برش جمع شدند و پرسیدند: «چه شده است؟ چرا به این حال و روز افتاده ای ؟ چه کسی تو را آتش زده؟»
غول گفت: «خودم.» و بعد تمام ماجرای آشنایی با آسیابان و تقلید حرف ها و کارهای او را برای غول ها تعریف کرد. غول ها به او خندیدند و گفتند: «پس، خود کرده را تدبیر نیست.»
مطالب مرتبط
حرکت انقلابی نیروی هوایی ارتش نقطه عطفی در پیروزی انقلاب اسلامی شد
امیر دریادار موسوی روز نیروی هوایی را به امیر نصیرزاده تبریک گفت
نیروی زمینی ارتش به نام ۴۶ هزار شهید مزین شده است/ پیروزی واقعی در گرو ولایتمداری است
نیروی هوایی حامی مدافعان حرم بود/ هر تهدیدی را سریعا پاسخ میدهیم
برای ایجاد همدلی در کشور باید از مسایل حزبی و جناحی پرهیز کرد
پیکر شهید گمنام دفاع مقدس در ستاد نیروی دریایی ارتش تشییع شد
پشتوانه اعتقادی سربازان مقاومت و همبستگی ملت های اسلامی، موجب اخراج دشمن از منطقه خواهد شد
هدف نیروی دریایی، افزایش اقتدار دریایی و توسعه سواحل مکران است
آزمون ورودی دانشجویان دانشگاه های افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران
۳۰ تُن ملزومات ضروری به سیلزدگان کنارک و چابهار تحویل داده شد
توانمندی نیروی هوایی ارتش برای مقابله با پیشرفتهترین سلاحهای دشمن در عرصه «جنگال»
امدادرسانی به هموطنان سیل زده در شهرستان کنارک توسط گروه پدافند هوایی
ورود کاربران
عضويت سريع
پشتيباني آنلاين
آمار
کل مطالب : 3087
کل نظرات : 157
آمار کاربران
افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1
آمار بازدید
بازدید امروز : 1254
بازدید دیروز : 1832
ورودی امروز گوگل : 125
ورودی گوگل دیروز : 183
آي پي امروز : 418
آي پي ديروز : 611
بازدید هفته : 3786
بازدید ماه : 4723
بازدید سال : 29187
بازدید کلی : 45245
اطلاعات شما
آی پی : 18.227.13.119
مرورگر :
سیستم عامل :
امروز :
تبادل لینک هوشمند
خبرنامه
آخرین نطرات کاربران
آرشیو
- بهمن 1398
- دی 1398
- آذر 1398
- آبان 1398
- اسفند 1397
- مهر 1397
- شهريور 1397
- مرداد 1397
- تير 1397
- خرداد 1397
- ارديبهشت 1397
- فروردين 1397
- اسفند 1396
- بهمن 1396
- دی 1396
- آذر 1396
- آبان 1396
- مهر 1396
- شهريور 1396
- مرداد 1396
- تير 1396
- خرداد 1396
- ارديبهشت 1396
- فروردين 1396
- اسفند 1395
- بهمن 1395
- دی 1395
- آذر 1395
- آبان 1395
- مهر 1395
- شهريور 1395
- مرداد 1395
- تير 1395
- خرداد 1395
- ارديبهشت 1395
- فروردين 1395
- اسفند 1394
- بهمن 1394
- دی 1394
- آذر 1394
- آبان 1394
- مهر 1394
- شهريور 1394
- مرداد 1394
- تير 1394
- خرداد 1394